قرآن سواري حکومت با الله‌اکبرسواري اصلاح‌طلبان يکسان است

منتشرشده: 23 سپتامبر 2010 در سیاسی
برچسب‌ها:, , , , , , , , , , , , , ,

مقاله اي در سايت کلمه با تيتر ”الله اکبــــــر؛ پیام مکرر خاتم پیامبران تا دیگر کسی ادعای خدایی نکند” آمده است. سردبير سايت آن را در سرفصل کلمه قرار داده است که نشان از اهميت بالاي اين مقاله براي دست اندرکاران اين سايت دارد. مشخصن مقاله از نگاه يک اصلاح طلب مسلمان است که ديدگاه هاي خود را حول محور شعار الله‌اکبر نوشته است. نکات جالبي در اين مقاله آمده است که در اينجا به آنها مي پردازم.  داريوش محمدي، نگارنده مطلب اينگونه مي نويسد:

شعار «الله اکبر» ، از طرفی «هویت دینی» جنبش را معرفی می کند، و از طرفی دیگر اشاره ای گویا به ماهیت «استبداد ستیز» یک جنبش است.

نگارنده در اينجا سعي دارد با سوءاستفاده از شعار الله اکبر، جنبش سبز را يک جنبش ديني معرفي کند، در حالي که جنبش سبز هيچ تعلق ديني ندارد و تولد آن از براي حق خواهي در پي راي گم شده مي باشد. در ادامه اين حق خواهي جوانان وطن کشته شدند و ايرانيان ديگر از داخل و خارج از کشور حمايت خود را در مطالبه حق پايمال شده هموطنان خود نشان دادند. اينکه همراهان جنبش با هر عقيده اي شعار الله اکبر سر مي دهند از سر يک شعار متحد است که متاسفانه بعضن مورد سوءاستفاده اسلامگرايان حاضر در جنبش قرار گرفته است.سوال اينجاست که اگر جنبش يک حرکت ديني است، چرا در برابر قرآن سوزي که چندي پيش صورت گرفت، جنبش سبز در دفاع از قرآن بر پشت بام ها، بانگ الله اکبر سر نداد؟

«الله اکبر» آن چنان به بزرگی خداوند تصریح دارد و آن چنان او را از همه چیز و همه کس بزرگتر می خواند، که نمی شود آن را باور داشت و به « بندگی خدا معترف نبود».

اينگونه که اين مقاله، الله اکبر را معرفي مي کند، هرکس با گفتن تنها الله اکبر، مسلمان و رستگار مي شود واين که هرکس مي گويد الله اکبر يعني به آن ايمان دارد و گرنه نمي تواند بگويد.

از طرفی دیگر، شعار الله اکبر، «ماهیت ضد خشونت» یک جنبش را هم نشان می دهد.

در ادامه شعار الله اکبر را نماد ضدخشونت جنبش معرفي مي کند که اين تعريف از الله اکبر را ما براي اولين بار مي بينيم. به شخصه شعار الله اکبر را تا به حال در فتوحات جنگي ديده ايم. در نبردهاي اسلام براي آغاز جنگ و نشان پيروزي، الله اکبر بانگ مي شده است و يا در تاريخ معاصر ايران، همه ما بانگ الله اکبر، در جنگ هشت ساله را به ياد مي آوريم(آر پي جي زني که موفق به نابودي هدف خود شده است و بانگ الله اکبر پس از آن توسط خود و همراهانش در ذهن همه ما مصور است آيا اين الله اکبر دليلي بوده است که او براي فتح مکه و مدينه مي جنگد؟). حال اين ديگر چه توهمي  است که نگارنده را در بر گرفته و تعريف جديد مي آفريند، در نوع خود بسيار جالب است!

اما وراي اينها نگاه سوءاستفاده و تغيير معناست که مطرود است، حال از طرف دولت کودتا باشد يا از طرف همراهان جنبش سبز. حکومت بر قرآن سوار است و هر بيگاه به قرآن چنگ مي اندازد و در مقام سوءاستفاده از مردم معتقد به اسلام و قرآن بر مي آيد و از آنان در بازي هاي سياسي خود استفاده مي کند. فراموش نمي کنيم که ما با همين نگاه در تضاد هستيم. آيا درست است که مبارزي که خود بر رفتار سوءاستفاده حکومت از ابزار ديني معترض است، در پي سوءاستفاده از ابزار ديني ديگر(الله اکبر) براي موفقيت حزب سياسي خود باشد؟

 ما معترض به بازي هاي سياسي هستيم که با دين مخلوط مي شود و در پي همين نگاه است که راه خود را در جدايي دين از سياست مي بينيم.

دیدگاه‌ها
  1. رضا می‌گوید:

    واقعا متاسف می شم و ما باید هرچه زودتر باید شعار جایگزین را پیدا کنیم که همه طیف جنبش را در بر بگیرد و این گونه از اعتراضات مردمی سو ء استفاده نشود

  2. رسول می‌گوید:

    هر وقت جدایی سیاست از فرهنگ میسر شد جدایی دین از سیاست هم ممکن خواهد شد؛ بعبارتی، تعابیری از دین خواسته و ناخواسته با این فرهنگ عجین شده است. اینکه هر فرد یا نماینده ای با هر دین و تفکری، یک حق رای داشته باشد منافعش برای زندگی مردمان بیشتر از آن است که یک تفکر بخصوص بایکوت شود.
    بنابراین به نظرم تغییر اسامی از اصلاحات به جنبش سبز، محل دعوا نیست بلکه رویکرد و کارکرد آن هاست که دلبستگی بیشتر پدید می آورد. شما خود شاهد بودید چه موانعی در راه اصلاحات بود و چه در راه سبزها هست. نکند بعد از سه سال بگویید سبز ها هم هیچ کاری نکردند. این طبیعت حرکت های اجتماعی است. به میزانی که عاشق و از جان گذشته و دست از جان شسته و آگاه و متفکر بیشتر باشد، حرکت ها سریع تر است .» ورنه خاموش است و خاموشی گناه» کیست.

    • سیاوش می‌گوید:

      من نيز گمان مي کنم مقدس ترين راه در مبارزه، نهادينه کردن جدايي دين از سياست است و آگاه سازي مردمي که خبر از سکولاريسم ندارند و گمان مي کنند سکولاريسم به دنبال آن است تا دينشان را از آن ها بگيرد

  3. نسوان می‌گوید:

    دستور همایونی اطاعت شد قربان. امید است تاخیر این کمینه گان را بپذیرید.شادزی.مهر افزون!

  4. ناشناس می‌گوید:

    ۱- جنگ قدرت بین مافیای قدر سپاه با همراهی خامنه ای با مافیای شکست خورده و تو سری خورده خط امام موسوم به اصلاح طلب که اخیرا نام سبز را برای خود برگزیده، باید هم ماهیت دینی داشته باشد چرا که هر دو سر این طیف اسلام پناه هستند که قبلا با هم برادروار مشغول سرکوب مردم و مطالبات انقلاب ۵۷ و چماقداری بر علیه گروه های سیاسی بودند تا مملکت را مثل گوشت قربانی بین خود تقسیم کنند. مصداق اشدا علی الکفار و رحما بینهم است که با غیر خودی، یعنی مردم و نیروهای آزادی خواه با شدت و سرکوب برخورد میکردند ولی با هم برادروار غنائم را تقسیم میکردند.حال این صف بندی خودی و غیر خودی تغییر کرده است و بدرون خودشان کشیده شده است.
    ۲- نویسنده محترم پست مثال الله اکبری را زده که در جبهه ها سر داده میشد و از آنجا که جنگ را جنگ میهنی فرض کرده اند، الله اکبری را که در جنگ سر داده میشد را فاقد ماهیت مذهبی دانسته اند. باید به اطلاع ایشان برسانم که گر چه جنگ با تجاوز عراق به ایران شروع شد و تا زمان فتح خرمشهر، جنگ جنگی دفاعی و میهنی بود، از پس از فتح خرمشهر جنگ لزوم میهنی و دفاعی خود را از دست داد. با شناخت از همین مطلب هم خمینی هدف جنگ را «فتح قدس از طریق کربلا» اعلام کرد که مشخصا هدفی مذهبی است و هیچ ربطی هم به دفاع از کشور نداشت. صد البته که الله اکبر گفتن در چنین جنگی تنها یکی از مصادیق اسلامی بودن جنگ است. دعوت جوانان به جنگ و آوردن نوجوانان به پای میادین مین و دعوت همگان به نوشیدن شربت شهادت، بسیج امام زمانهای قلابی در جبهه ها که هر از چندی یکی از آنها توسط متوهمین رویت میشد و رواج هزار ها هزار خرافات و مزخرفات مذهبی خود انعکاس مذهبی شدن جنگ پس از فتح خرمشهر بود. به عبارتی دیگر از آنجا که جنگ دیگر لزوم دفاعی و میهنی نداشت حتی یک خط تبلیغ میهنی نه موضوعیت داشت و نه اصلا انجام شد.

  5. ایرانی می‌گوید:

    واقعا دستت درد نکنه این مطلب رو نوشتی. من به نوبه خودم سعی کردم که برای آگاه سازی مردم کاری بکنم و برای همین مطلبی رو چند وقت پیش نوشتم که لینکش رو در ذیل می بینید.
    http://iraniranbest.blogspot.com/2010/09/blog-post.html

    به قول دوستمون باید زودتر فکری به حال شعار جایگزین بکنیم. به خدا از دست این مذهبیون کلافه ایم. نمی خواهیم دوباره بعد از جمهوری اسلامی به شر یک حکومت مذهبی دیگه گرفتار بشیم.

    قربانت
    ایرانی

    • سیاوش می‌گوید:

      ممنون ايراني بزرگوار
      مهترين وظيفه ما در مقطع فعلي، تمرکز بر مسيري است که در آن رهسپاريم. اگر مسير اشتباه باشد، مقصد به ناچار اشتباه خواهد بود

  6. Arash می‌گوید:

    hahahahaha, kheyli sukhtatetunaa! shomaa ke site pasttarinetun taa aakharin saa’aat mozue Allaah o Akbar o censor mikard az oghdash 😀

    Allaah o Akbar

  7. someone می‌گوید:

    کاملاً درست می گویید
    از همه جالب تر این است که حتی اسم سایت هم اسم عربیست و کنار آن باز به عربی نوشته اند : بنی اسلام علی کلمتین …
    من که واقعاً نگران این جنبش هستم … جنبشی که برای مبارزه با استبداد و فرمانروایی دین و ایدوئولوژی شکل گرفت اما حالا کاملاً به آن شکل و شمایل مذهبی داده اند …
    و خیلی از مردم هم نا آگاهانه از این به اسم اینکه تفرقه ننداز از این مسیر غلط پشتیبانی می کنند …
    من از روز اول که شعار الله اکبر داده شد و سپس صحبت هایی علیه سکولاریسم زده شد به دوستانم گفتم که اینطوری دولت سبز آینده هیچ فرقی با همین دولت احمدی نژاد نخواهد داشت چون فردا می گویند که جنبش سبز از اول هم جنبش مذهبی بود و حتی از روی رنگ و شعارهایش هم مشخص است ! روزی که دانشجویان شعار «استقلال ، آزادی ، جمهوری ایرانی » سر دادند آقای موسوی گفت : طرفداران ما اینچنین شعاری نمی دهند و خواهش می کنم کسی این شعار را تکرار نکند !
    واقعاً نمی دانم آیا 1400 سال سلطه ی دین کافی نبوده ؟
    تا کی زن ها می خواهند نصف مردان به شمار آیند ؟ تا کی می خواهیم مجازات اعدام و قطع عضو و سنگسار پایدار بماند ؟ تا کی می خواهیم کودکانمان در مدارس درس دینی بخوانند و شستشوی مغزی شوند ؟ تا کی آخوند ها خوک های مزرعه باشند و ما گوسفندان آن ؟!
    نظر هایی که در سایت هم نوشته می شوند خیلی باحالند و من رو یاد سایت گرداب سپاه می اندازه که نظراتی با تفاوت های خیلی کم در مورد مطلب می نویسند و کاملاً مشخص است که همه ی نظرها ساختگی هستند و چند نفر آن را نوشته اند !

  8. hamed می‌گوید:

    به نظرم همه ما در جهت آزادی جلو میرویم.من قلم سیاوش را دوست دارم.چه بهتر است که در ابتدا بدنه جنبش را که خودمون تشکیل میدهیم را از نظر فکری به تحرک وادار کنیم تا با قدرت اندیشه توان انتخاب درست را به دست آوذند.مگر غیر از این است که جنبش سبز بیشمار است و حتی مادربزرگ من هم دستبند سبز در دست دارد.نگاهی بندازید به کمپین تبلیغات قبل از انتخابات.من در کنار خودم و دیگر سبز ها همه اقشار را دیدم.انبوه بودند ساده اندیشان در هیاهوی رقص آزادی:(( دلم گرفت با یاد اون روزا.خیلی وقته ایرانی ها انقدر شاد نبودند.

بیان دیدگاه